اگر قرار بود که ما، شما و دیگران بدانیم که ایشان در کجا زندگی میکنند؟ نشانی دقیق منزلشان چیست؟ روزانه چه کارهایی را انجام میدهند و یا همسر و فرزندانشان کدامند؟ که دیگر «غیبت» نبود.
اما به طور کلی راجع به چگونگی غیبت و نحوهی زندگی ایشان در این دوره باید توجه داشت که:
«یمشی فیالارض» - روی زمین زندگی مینماید؛
یعنی در آسمانها، پشت کوه قاف، داخل چاه و یا . زندگی نمیکنند. بلکه روی همین زمینی که دیگر انسانها زندگی میکنند هستند.
«کاحدٍ من الناس» - مانند سایر انسانها؛
یعنی اگر سؤال شد که چگونه زندگی میکنند؟ پاسخ این است که مثل سایر انسانها. پیامبر (ص) و ائمه اطهار (ع) در زمان خود چگونه زندگی میکردند؟ امام زمان (عج) نیز همان گونه زندگی مینمایند. اگر آنها نیز مانند سایر انسانها غذا میخوردند، میخوابیدند، بیمار میشدند، بهبود مییافتند، در صحنههای جهادی حاضر میشدند و .، ایشان هم همین طور هستند.
«یرونه و لا یعرفونه» - میبینیدش، ولی نمیشناسیدش.
یعنی این طور نیست که هیچ کس ایشان را نبیند، بلکه میبینند، ولی نمیشناسند. مانند هزاران نفر که در روز میبینیم، اما چون نمیشناسیم، گمانمان بر آن است که اصلاً چنین کسی را ندیدهایم.
حال که معلوم شد زندگی ایشان مانند زندگی سایر آحاد بشر است، معلوم است که ازدواج هم میکنند و اولاد هم دارند.
ازدواج یکی از احکام کلّی شریعت اسلام ناب محمدی (ص) و سنّت پیامبر اکرم (ص) است و تا آنجا بر آن تأکید شده است که پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «هر کس سنت مرا نفی کند، از من نیست». بدیهی است که شخص امام معصوم (ع) که انسان کامل، مؤمن تمام و میزان اعمال امت و سایر انسانها هستند، نه تنها بیش از هر کس دیگری، بلکه تماماً و عیناً به احکام الهی و سنت رسول (ص) عمل مینمایند.
مرحوم میرزای نوری در کتاب مشهور «النجم الثاقب» در این باره مینویسد:
«چگونه ترک خواهد فرمود چنین سنّت عظیمه جدّ بزرگوار خود را با آن همه ترغیب و تحریص که در فعل (انجام) آن و تهدید و تخویف که در ترکش آمده است. سزاوارترین امّت در اخذ به سنت پیامبر (ص)، امام هر عصر است. تا کنون کسی ترک آن (ازدواج) را از خصایل آن جناب نشمرده است»
سید بن طاووس نیز در جمال الاسبوع – ص 512، به این مطلب اشاره نموده و مینویسد:
«روایتی با سندهای متصل یافتم که حضرت ولی عصر (عج) را اولاد بسیاری هست که در شهرهای کرانهی دریا حاکم و والی هستند و در نیکی و بزرگواری در رأس نیکان روزگار و در قلّهی صفات ابرار و اخیار هستند».
هم چنین در کتاب «النجم الثاقب – ص 225» از امام صادق علیهالسلام روایت ذیل نقل شده است:
«گویا میبینم نزول قآئم (عج) را در مسجد سهله با اهل و عیالش.
و البته امام صادق (ع) تصریح نمودهاند که «در غیبت کبری حتی فرزندانش از جایگاه او آگاه نخواهند بود، جز آنان که متصدی خدمتگزاری او هستند».
(کتاب غیبت – شیخ طوسی، ص 103)
سؤال: حدیث « دوازده خلیفه» در کتابهاى اهل سنت چگونه نقل شده است؟
جواب: احادیث دوازده امام و خلیفه بعد از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) را اهل سنت در صحاح و مسانید با سندهاى صحیح از جابر بن سمره و دیگران نقل کرده اند. این احادیث به حدّى مورد توجّه فرقه هاى اسلامى قرار گرفته که جاى هیچ شک و شبهه اى را در آن ها باقى نگذارده است. اینک به برخى از آن ها اشاره مى کنیم:
۱ ـ بخارى به سند خود از جابر بن سمره نقل کرده که پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: «ی اثناعشر امیراً. فقال کلمة لم اسمعها فقال ابى: انّه قال: کلّهم من قریش»; «دوازده امیر خواهد بود. آن گاه سخنى گفت که من آن را نشنیدم. پدرم گفت: پیامبرفرمود: همه آنان ازقریشند».(۱)
۲ ـ مسلم به سندش از جابر بن سمره نقل کرده که گفت: با پدرم بر پیامبر(صلى الله علیه وآله) وارد شدیم، شنیدیم که مى گوید: «انّ هذا الامر لا ینقضى حتى یمضى فیهم اثناعشر خلیفة: قال: ثم تکلم بکلام خفى علىّ قال: فقلت لأبى ما قال؟ قال: کلّهم من قریش»; «این امر منقضى نمى شود تا آن که دوازده خلیفه در میان آنان بگذرد. آن گاه تکلّم به کلامى نمود که بر من مخفى گشت، از پدرم سؤال کردم: رسول خدا چه گفت: پدرم در جواب گفت: همه آن ها از قریشند».(۲)
۳ ـ و نیز مسلم از جابر نقل کرده که از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) شنیدم که مى فرمود: «لایزال امر الناس ماضیاً ما ولیهم اثناعشر رجلا، ثمّ تکلم النبى(صلى الله علیه وآله) بکلمة خفیت علىّ فسألت ابى ماذا قال رسول الله؟ فقال: کلّهم من قریش»; «دائماً امر مردم گذرا است تا آن که دوازده مرد متولّى آنان گردند. آن گاه تکلم به کلمه اى کرد که بر من مخفى شد. از پدرم سؤال کردم که رسول خدا(صلى الله علیه وآله)چه فرمود: گفت: همه آن ها از قریشند».(۳)
۴ ـ و نیز از جابر نقل مى کند که از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) شنیدم که فرمود: «لا یزال الاسلام عزیزاً إلى اثنى عشر خلیفة. ثم قال کلمة لم افهمها فقلت لأبى ما قال؟ فقال: کلّهم من قریش»; «همیشه اسلام عزیز است تا دوازده خلیفه بر آن ها حاکم شود. آن گاه کلمه اى گفت که من آن را نفهمیدم، به پدرم گفتم: چه فرمود؟ گفت: همه آن ها از قریشند».(۴)
۵ ـ و نیز از جابر نقل کرده که فرمود: من با پدرم خدمت رسول خدا(صلى الله علیه وآله) رسیدیم، شنیدم که مى فرماید: «لا یزال هذا الدین عزیزاً منیعاً إلى اثنى عشر خلیفة. فقال کلمة صمّنیها الناس فقلت لأبى ما قال؟ قال: کلّهم من قریش»; «همیشه این دین نفوذ ناپذیر و پابرجاست تا دوازده خلیفه بیاید. آن گاه سخنى گفت که مردم را با سر و صدا از گوش دادن به آن بازداشتند، به پدرم عرض کردم: حضرت چه فرمود؟ گفت: همه آنان از قریشند».(۵)
۶ ـ سعد بن ابى وقّاص مى گوید: به جابر بن سمره نوشتم که خبر ده مرا به چیزى که از رسول خدا شنیده اى. برایم نوشت: در روز جمعه، شبى که اسلمى رجم شد، از رسول خدا شنیدم که فرمود: «لا یزال الدین قائماً حتى تقوم الساعة او ی علیکم اثناعشر خلیفة کلّهم من قریش»; «همیشه دین قائم است تا قیام قیامت تا این که دوازده خلیفه بر شما حکومت کنند که همه آنان از قریشند».(۶)
۷ ـ طبرانى از جابر نقل کرده که گفت: با پدرم نزد پیامبر بودم که فرمود: «ی لهذه الأمة اثناعشر قیّماً، لایضرّهم من خذلهم. ثمّ همس رسول الله بکلمة لم اسمعها فقلت لأبى: ما الکلمة الّتی همس بها النبىّ(صلى الله علیه وآله)؟ قال: کلّهم من قریش»; «براى دین امّت دوازده قیّم است، خذلان مردم به آن ها ضرر نمى رساند. آن گاه آهسته سخنى گفت که من آن را نشنیدم. به پدرم گفتم: این سخنى که پیامبر آهسته فرمود چه بود؟ گفت: همه آنان از قریشند».(۷)
۸ ـ و نیز جابر نقل مى کند که پیامبر فرمود: «لا یزال هذا الأمر ظاهراً على من ناواه لا یضرّه مخالف ولا مفارق حتى یمضى من امّتى اثناعشر خلیفة من قریش»; «همیشه این دین نفوذناپذیر و پابرجا و غلبه کننده بر مخالفین خود است تا آن که دوازده حاکم مالک آن گردند. آن گاه مردم شلوغ کرده، سخن گفتند، لذا من نفهمیدم که بعد از «کلّهم» چه فرمود، از پدرم سؤال کردم، گفت: همه آنان از قریشند».(۸)
۹ ـ احمد بن حنبل نیز از جابر بن سمره نقل کرده که رسول خدا(صلى الله علیه وآله) در خطبه اى که براى ما ایراد کرد، فرمود: «لا یزال هذا الأمر عزیزاً منیعاً ظاهراً على من ناواه حتى یملک اثناعشر کلّهم. قال: فلم افهم ما بعد قال. فقلت لأبى ما قال؟ قال: کلّهم من قریش»; «این دین دائماً نفوذناپذیر است تا دوازده خلیفه بیاید. آن گاه سخنى فرمود که من نفهمیدم و مردم با صداى بلند ضجّه زدند. به پدرم گفتم: حضرت چه فرمود؟ گفت: فرمود: «کُلّهم من قریش».(۹)
۱۰ ـ در حدیثى دیگر جابر مى گوید: بعد از سخن پیامبر مردم تکبیر گفته و ضجّه زدند… .(۱۰)
۱۱ ـ و نیز از جابر نقل کرده که رسول خدا(صلى الله علیه وآله) براى ما در عرفات و بنابر نقلى دیگر در منا خطبه اى خواند، و فرمود: «لن یزال هذا الامر عزیزاً ظاهراً حتى یملک اثناعشر، کلّهم. ثم لغط القوم وتکلّموا فلم افهم قوله بعد (کلّهم). فقلت لأبى: یا ابتاه! ما بعد کلّهم؟ قال کلّهم من قریش»; «همیشه این امر نفوذ ناپذیر و غالب است تا آن که دوازده نفر حاکم شوند، همه آن ها در این هنگام سر و صدا کرده و هیاهو نمودند، لذا نفهمیدم که بعد از «کلّهم» چه فرمود: از پدرم پرسیدم که پیامبر چه فرمود؟ گفت: «کلّهم من قریش».(۱۱)
۱۲ ـ و نیز از پیامبر نقل کرده که فرمود: «لا یزال هذا الدین عزیزاً منیعاً… إلى اثنى عشر خلیفة. قال: فجعل الناس یقومون ویقعدون»; «این دین نفوذناپذیر و پابرجا است… تا دوازده خلیفه بیایند، آن گاه مردم شروع کردند به بلند شدن و نشستن».(۱۲)
منابع :
۱٫ صحیح بخارى، ج ۸، ص ۱۲۷، کتب الأحکام، باب الاستخلاف، ح ۷۲۲۳٫
۲٫ صحیح مسلم، ج ۶، ص ۳; شرح صحیح مسلم، ج ۱۲، ص ۲۰۱٫
۳٫ صحیح مسلم، ج ۶، ص ۳; شرح صحیح مسلم، ج ۱۲، ص ۲۰۱٫
۴٫ صحیح مسلم، ج ۶، ص ۳٫
۵٫ صحیح مسلم، ج ۶، ص ۴٫
۶٫ صحیح مسلم، ج ۶، ص ۴٫
۷٫ المعجم الکبیر، ج ۲، ص ۱۹۶، ح ۱۷۹۴٫
۸٫ المعجم الکبیر، ج ۲، ص ۱۹۶، ح ۱۷۹۶٫
۹٫ مسند احمد، ج ۵، ص ۹۳، ح ۲۰۹۲۳٫
۱۰٫ مسند احمد، ج ۵، ص ۹۳، ح ۲۰۹۲۳٫
۱۱٫ مسند احمد، ج ۵، ص ۹۹٫
۱۲٫ مسند احمد، ج ۵، ص ۹۹٫
درباره این سایت